کد مطلب:329937 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:145
دیدن مادر در خواب در شام غریبان
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
در كتاب ((مبكی العینون )) آمده : در شب شام غریبان ، حضرت زینب (س ) در زیر خیمه نیم سوخته ، اندكی خوابید، در عالم خواب مادرش حضرت فاطمه زهرا(س ) را دید. عرض كرد: مادرجان ، آیا از حال ما خبر داری ؟!
حضرت فاطمه زهرا (س ) فرمود: تاب شنیدن ندارم . حضرت زینب (س ) عرض كرد: پس شكوه ام را به چه كسی بگویم ؟
حضرت فاطمه زهرا (س ) فرمود: ((من خود هنگامی كه سر از بدن فرزندم حسین (ع ) جدا می كردند، حاضر بودم . اكنون برخیز و حضرت رقیه (س ) را پیدا كن .))
حضرت زینب (س ) از جا بر خاست . هر چه صدا زد، حضرت رقیه (س ) را نیافت . با خواهرش ام كلثوم (ع )، در حالی كه گریه می كردند و ناله سر می دادند، از خیمه بیرون آمدند و به جستجو پرداختند؛ تا اینكه نزدیك قتلگاه صدای او را شنیدند. آمدند كنار بدنهای پاره پاره ؛ رقیه (س ) خود را روی پیكر مطهر پدر افكنده و در حالی كه دستهایش را به سینه پدر چسبانیده ، است درد دل می كند.
حضرت زینب (س ) او را نوازش داد. در این وقت سكینه (ع ) نیز آمد و با هم به خیمه بازگشتند.
در مسیر راه ، سكینه (س ) از رقیه (ع ) پرسید: چگونه پیكر پدر را جستی ؟ او پاسخ داد: ((آن قدر پدر پدر كردم كه ناگاه صدای پدرم را شنیدم كه فرمود: بیا اینجا، من در اینجا هستم ))(128)
در كتاب ((مبكی العینون )) آمده : در شب شام غریبان ، حضرت زینب (س ) در زیر خیمه نیم سوخته ، اندكی خوابید، در عالم خواب مادرش حضرت فاطمه زهرا(س ) را دید. عرض كرد: مادرجان ، آیا از حال ما خبر داری ؟!
حضرت فاطمه زهرا (س ) فرمود: تاب شنیدن ندارم . حضرت زینب (س ) عرض كرد: پس شكوه ام را به چه كسی بگویم ؟
حضرت فاطمه زهرا (س ) فرمود: ((من خود هنگامی كه سر از بدن فرزندم حسین (ع ) جدا می كردند، حاضر بودم . اكنون برخیز و حضرت رقیه (س ) را پیدا كن .))
حضرت زینب (س ) از جا بر خاست . هر چه صدا زد، حضرت رقیه (س ) را نیافت . با خواهرش ام كلثوم (ع )، در حالی كه گریه می كردند و ناله سر می دادند، از خیمه بیرون آمدند و به جستجو پرداختند؛ تا اینكه نزدیك قتلگاه صدای او را شنیدند. آمدند كنار بدنهای پاره پاره ؛ رقیه (س ) خود را روی پیكر مطهر پدر افكنده و در حالی كه دستهایش را به سینه پدر چسبانیده ، است درد دل می كند.
حضرت زینب (س ) او را نوازش داد. در این وقت سكینه (ع ) نیز آمد و با هم به خیمه بازگشتند.
در مسیر راه ، سكینه (س ) از رقیه (ع ) پرسید: چگونه پیكر پدر را جستی ؟ او پاسخ داد: ((آن قدر پدر پدر كردم كه ناگاه صدای پدرم را شنیدم كه فرمود: بیا اینجا، من در اینجا هستم ))(128)
128-سرگذشت جانسوز حضرت رقيه (س ) ص 27.